بهای تورم را چه کسی میپردازد؟ بررسی اثر مالیات پنهان بر بنگاهها

ساختار مالیاتی ایران بر پایه دریافت مالیات بر ارزش افزوده و مالیات بر عملکرد استوار است. اما علاوه بر این دو پایه قانونی، نوعی مالیات پنهان در اقتصاد ایران وجود دارد که اغلب نادیده گرفته میشود و تأثیر مالی سنگینی بر فعالان اقتصادی میگذارد:
این مالیات برخلاف مالیاتهای سنتی، رسماً اعلام نمیشود، در قوانین مشاهده نمیگردد و پرداختکنندگان نیز غالباً از وجود آن آگاه نیستند. با این حال، اثر آن در سود و زیان بنگاهها کاملاً واقعی، محسوس و گاه مخرب است.
زمانی که سازمان امور مالیاتی، «سود اسمی» را مبنای محاسبه مالیات قرار میدهد، بدون آنکه ارزش واقعی پول یا تورم را لحاظ کند، بنگاه عملاً مجبور است برای سودی که هرگز محقق نشده است، مالیات پرداخت کند.
در اقتصادهای با تورم بالا، این پدیده بهشدت شایع میشود.
بهعنوان مثال:
• اگر تورم 60% باشد
• اما کالای شما تنها 60% افزایش قیمت داشته باشد
در واقع شما هیچ سودی نکردهاید، بلکه تنها ارزش دارایی خود را حفظ کردهاید.
اما نظام مالیاتی چنین تفسیری ندارد و فرض میکند:
رشد اسمی = سود واقعی
و همین نقطه آغاز مالیات بر تورم است.
فرض کنید یک کالا را در فروردین با قیمت 100,000,000 تومان میخرید و آن را در اسفند به قیمت 160,000,000 تومان میفروشید.
آیا شما سود کردهاید؟
در ظاهر : بله، 60 میلیون تومان
در واقعیت : خیر، صفر تومان!
چرا؟
چون قدرت خرید 100 میلیون تومان فروردین با 160 میلیون تومان اسفند یکسان است. (با فرض تورم 60 درصد)
(نرخ تورم سالانه مواد غذایی حدود 60 درصد بوده است.)
اما از نگاه سازمان امور مالیاتی، شما به اندازه 60 میلیون تومان سود کردهاید و باید:
60,000,000 × 25% = 15,000,000 تومان
مالیات عملکرد بپردازید .
یعنی در حالی که هیچ سود واقعی نکردهاید، دولت از شما مالیات سود میگیرد.
این همان «مالیات بر تورم» است:
مالیاتی که روی سود اسمی (نه سود واقعی) بسته میشود.
مالیات بر تورم پیامدهای عمیق و چندلایه دارد:
پرداخت مالیات بر سود اسمی باعث میشود نقدینگی قابل سرمایهگذاری کاهش یابد و بنگاه نتواند:
• تجهیزات جایگزین کند
• سرمایه در گردش را افزایش دهد
• یا بازار خود را توسعه دهد
زمانی که نظام مالیاتی سود اسمی را مبنا قرار دهد، فعالان اقتصادی ممکن است به سمت:
• فاکتورهای غیررسمی
• معاملات نقدی
• حذف بخشهایی از فعالیت
حرکت کنند تا خود را در برابر پرداخت مالیات غیرمنصفانه محافظت کنند.
دولت نهتنها خسارت ناشی از تورم را جبران نمیکند، بلکه با این ساختار از تورم نیز کسب درآمد میکند.
این چرخه معیوب اقتصاد را از دو مسیر تضعیف میکند:
• کاهش قدرت خرید مردم
• کاهش توان بنگاهها
شرکتهایی که اصولی قیمتگذاری میکنند، زیر فشار مالیاتی له میشوند، در حالی که شرکتهای غیرشفاف یا غیررسمی عملاً با هزینه کمتری فعالیت میکنند.
برای اینکه فعال اقتصادی دچار زیان پنهان نشود، لازم است قیمت فروش را براساس سه مؤلفه تنظیم کند:
.1 تعدیل قیمت خرید با تورم
A × 1.60 = 160,000,000
این یعنی ارزش واقعی کالا در اسفند.
.2افزودن مالیات عملکرد مربوط به سود اسمی
C = 160,000,000 + (60,000,000 × 0.25)
C = 175,000,000 تومان
یعنی حتی برای نقطه سر به سر (Break-even)، فروش کمتر از 175 میلیون تومان به معنی ضرر است.
.3افزودن سود مورد انتظار (مثلاً 20 درصد)
D = 175,000,000 × 1.20
D = 210,000,000 تومان
210,000,000 تومان
اگر کالایی را که در فروردین ماه 100 میلیون خریدهاید را در اسفندماه همان سال زیر210 میلیون تومان بفروشید، سود اسمی دارید ولی سود واقعی ندارید یا حتی ضرر میکنید.
فروش با هر قیمتی کمتر از این مقدار، منجر به:
• کاهش سرمایه واقعی
• پرداخت مالیات غیرمنصفانه
• و کاهش توان رقابتی بنگاه
خواهد شد.
مالیات بر تورم، یکی از مهمترین چالشهای پنهان اقتصاد ایران است. این مالیات باعث میشود:
• سود واقعی بنگاهها کمتر از سود اسمی باشد
• اما مالیات بر مبنای سود اسمی محاسبه شود
• در نتیجه فشار مالیاتی غیرواقعی بر تولیدکننده تحمیل گردد
این سیاست مالیاتی در بلندمدت:
• توان بنگاهها را کاهش میدهد
• سرمایه در گردش را فرسوده میکند
• و توسعه اقتصادی را کند میسازد
تا زمانی که نظام مالیاتی به تفکیک سود واقعی و سود اسمی توجه نکند، این چرخه ادامه خواهد داشت و بخش تولید و تجارت همواره بازنده بازی تورم خواهد بود.